مهارت حل مساله
 
درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید این وب برای پیشرفت جمهوری اسلامی ایران ساخته شده است و هیچ هدفی در رابطه با مساعل سیاسی خطرناک نداره پس از نظر دادن نترسید .


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 18
بازدید دیروز : 10
بازدید هفته : 29
بازدید ماه : 50
بازدید کل : 29787
تعداد مطالب : 15
تعداد نظرات : 5
تعداد آنلاین : 1

سایه روشن
بیایید تا دست در دست هم دهیم میهن خویش کنیم اباد .
چهار شنبه 10 اسفند 1390برچسب:, :: 18:1 ::  نويسنده : محمد موسیری

والدین نگرانی های زیادی در مورد آینده فرزند خود دارند. یکی از نگرانی های شایع در میان والدین آن است که فرزندان شان دچار آسیب های روانی- اجتماعی مانند اعتیاد، بزهکاری، خودکشی و ... شود. اگر چه این نگرانی ها اساسی و مهم است و ضرورت دارد که خانواده مسوول به چنین مواردی توجه کند ولی مهم است که بدانید نگرانی به تنهایی کافی نیست. زیرا، گاه، چنین نگرانی هایی باعث واکنش ها و برخوردهای افراطی والدین با فرزندان می شود که زمینه مناسبی برای بروز انواع آسیب های روانی و اجتماعی فراهم می کند. زیرا، ارتباط خوب و صمیمی والدین و فرزندان یکی از مهم ترین عوامل پیشگیرانه از آسیب های روانی و اجتماعی است و برعکس، تنش و تشنج در روابط والدین و فرزندان، زمینه را برای انواع آسیب های روانی و اجتماعی مهیا می کند. به این ترتیب، می توان گفت اگر والدین نتوانند به درستی از عهده نگرانی های طبیعی خود برآیند، زمینه را برای انواع مشکلات، ناخواسته آماده می کنند.
نکته مهم آن است که اگر چه، چنین نگرانی هایی طبیعی است و چنین خطراتی در کمین جوانان و نوجوانان توانای ما قرار دارد، با این حال تحقیقات و مطالعات علمی راه های مناسبی برای پیشگیری نیز در اختیار قرار داده است که متاسفانه بسیاری از والدین از آنها اطلاعی ندارند.
یافته ها و مطالعات علمی طی چندین دهه اخیر نشان داده اند که برخلاف نظر و اطلاع بسیاری از والدین، آسیب های روانی اجتماعی دارای دلایل روشن و مشخصی هستند که در بسیاری از اوقات در آسیب های مختلف بسیار مشابه و یکسان نیز هست. به عبارت دیگر، عوامل موثر و زمینه ساز آسیب های روانی اجتماعی، برخلاف تصور والدین، ویروس ها و باکتری هایی نیستند که در محیط پراکنده باشد و جوانان و نوجوانان را مبتلا سازند بلکه عوامل مشخصی دارند. یکی از مهم ترین یافته های پژوهش های مختلف در سراسر جهان نشان داده اند عوامل شایع زمینه ساز آسیب های روانی و اجتماعی عبارت اند از : مشکلات ارتباطی بین والدین و فرزندان، خانواده متشنج، ضعف در مهارت های مقابله با استرس ها و مشکلات، ناتوانی و ضعف در تفکر صحیح و ارزیابی وضعیت و راه حل ها و ... .
هدف مقاله حاضر آن است که بتواند والدین علاقمند و مسوول را با یکی از مهم ترین عوامل پیشگیری از آسیب های روانی و اجتماعی آشنا کند و آن مهارت حل مساله است.
یافته های مختلف پژوهشی نشان داده است نوجوانانی بیشتر دچار بزهکاری، مشکلات انضباطی، رفتارهای ناسالم اجتماعی می شوند که به درستی قادر نیستند برای مشکلات خود راه حل های مناسبی بیابند، راه حل های خود را ارزیابی کنند و پیامد رفتارهای خود را به درستی ارزیابی کنند. چنین نوجوان هایی معمولاً در واکنش به مشکلات خود یا به صورت ناگهانی و تکانه ای تصمیم می گیرند و یا سعی دارند از مشکلات خود دوری یا اجتناب کنند. در نتیجه مشکلات آنان نه تنها حل نمی شود بلکه خود، باعث ایجاد مشکلات متعدد دیگری نیز می شود که گاه مشکلات ثانویه از مشکلات اولیه نیز بدتر، سنگین تر و پیچیده تر اند.
به همین دلیل، آموزش مهارت تفکر منظم و گام به گام به منظور حل مشکل به این افراد کمک می کند که بتوانند به درستی به مشکل خود بپردازند و راه حل های خود را ارزیابی کنند و پیامدهای کار خود را به درستی بسنجند. در نتیجه کمتر امکان خواهد داشت که در حل مشکل خود درمانند یا از راه حل های نامناسب و ناپخته ای استفاده کنند که مشکلات دیگری برای آنان ایجاد کند. در این جا، بهتر است با اصول مهارت حل مساله آشنا شوید.
اصول یا مراحل مهارت حل مساله
همان طور که قبلاً گفته شد آموزش مهارت حل مساله، آموزش تفکر منطقی است به صورت منظم و گام به گام. این مهارت از چندین مرحله تشکیل شده است:
1. جهت گیری صحیح نسبت به مشکل و پذیرش مشکل
2. تعریف دقیق مشکل یا مساله
3. ارائه راه حل های متعدد و فراوان
4. ارزیابی راه حل ها
5. انتخاب راه حل مناسب و طراحی برنامه اجرایی آن
6. اجرای راه حل
7. ارزیابی.
1. جهت گیری صحیح نسبت به مشکل و پذیرش مشکل.

معمولاً هنگامی که فردی با مشکل یا مساله ای روبه رو می شود آرامش معمول خود را از دست می دهد و ممکن است دچار یکی از حالت های زیر شود که هر یک از موارد زیر فرد را دچار ناراحتی ها و به هم ریختگی های شدیدتری خواهد کرد:
• سرزنش خود (مفید نیست چون عزت نفس و اعتماد به نفس فرد را پایین می آورد و بیشتر او را به هم می ریزد)،
• سرزنش دیگران (غیر از متهم کردن دیگران و ایجاد کینه و عصبانیت از دیگران که به تشدید احساسات منفی می پردازد، حاصل دیگری ندارد)،
• به دنبال مقصر گشتن (بهتر است قبل از هر چیز فرد به مشکلی که در پیش روی دارد فکر کند، بعداً که توانست مشکل خود را حل کند می تواند به دنبال مقصر بگردد. این همان کاری است که هنگام بحران ها هم استفاده می شود، وقتی که بحرانی مانند آتش سوزی رخ داده است همان ابتدا به فکر مقصر نیستند بلکه ابتدا آتش را خاموش می کنند و بعد به جست و جوی مقصر می پردازند)،
• به دنبال عامل یا علت مشکل گشتن (هنگامی که مشکلی روی داده است مهم ترین کار آن است که مشکل را از جلوی پا برداشت به همین دلیل جست و جوی علت ها و عوامل موثر کمکی به حل مشکل نمی کند. مثلاً هنگامی که سیلی در شهر آمده است ابتدا خسارات و مشکلات ناشی از سیل را حل می کنند و بعد به دنبال عامل یا علت آن می گردند)،
• فاجعه آمیز کردن مشکلات (معمولاً هنگام رویارویی با مشکلات، عده ای به فاجعه آمیز کردن مشکلات خود می پردازند و از کاه، کوه می سازند یا به بخت و اقبال و شانس خود حمله می کنند، یا روبه رو شدن با مشکل را نشانه بی کفایتی، نالایقی خود می دانند و ... . این رویکرد فایده ای ندارد و کمکی به حل مشکل نمی کند جز آن که بر ناراحتی ها و آشفتگی های فرد بیافزاید) و ... .
ممکن است از مطالب بالا تعجب کنید. زیرا، بسیاری از والدین هنگامی که خودشان یا فرزندشان دچار مشکل می شود دقیقاً از روش های بالا استفاده می کنند برای این که به او آموزش دهند تا دفعه بعد بیشتر مراقب باشد تا دچار مشکل دیگر نشود. ولی، واقعیت آن است که نه تنها رویکردهای بالا هیچ فایده ای برای حل مشکل ندارند بلکه فرد را از فرآیند حل مشکل خود دور می کنند و باعث تشدید ناراحتی، آشفتگی و به هم ریختگی او می شوند. نتیجه آن است که فرد بیشتر و بیشتر توانایی خود را برای حل مشکل یا مساله از دست می دهد.
ممکن است بپرسید خوب، در این شرایط چه رویکردی صحیح است؟ رویکرد صحیح آن است که بپذیریم به هر دلیلی که بوده است با مشکلی روبه رو شده ایم و این که حالا برای حل آن چه باید بکنیم. فقط با چنین برخوردی است که فرد می تواند وارد مرحله دوم یعنی تعریف مشکل شود. مهم آن است که جوانان و نوجوانان دریابند، روبه رو شدن با مشکل در زندگی طبیعی است. همه انسان ها با مشکل روبه رو می شوند، آنها نیز دچار مشکلی شده اند. پس بهتر است قبل از هر کاری بررسی کنند حالا، که مشکلی پیش آمده است چگونه می توانند آن را حل کنند.
2. تعریف دقیق مشکل یا مساله

همان طور که در درس هایی مانند ریاضی، صادق است؛ زمانی می توان مساله را حل کرد که دقیقاً صورت مساله به خوبی خوانده و فهمیده شده باشد. دومین مرحله حل مساله از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. در این مرحله ضروری است:
• مشکلات، به صورت ریز و ظریف تعریف شود. مثلاً به جای آن که گفته شود مشکل تحصیلی دارم بهتر است مشخص شود چه مشکل تحصیلی خاصی دارد. زیرا، انواع مشکلات تحصیلی وجود دارد از دانش آموزی که در معرض اخراج از مدرسه است، دانش آموزی که به درس هیچ علاقه ای ندارد، دانش آموزی که در درس خاصی ضعیف است و یا دانش آموزی که مشکل ضعف توانایی های هوشی دارد. هر یک از مشکلات مذکور، نیاز به راه حل های مختلفی دارند تا حل شوند مثلاً دانش آموزی که در معرض اخراج از دانشگاه است باید از راه حل های خاصی برای حل مشکل خود استفاده کند تا دانش آموزی که مشکل هوشی دارد.
• باید مشخص شود مشکل مربوط به چه کسی است. مثلاً هنگامی که مادر دانش آموز مرتباً برای او معلمان مختلفی می گیرد تا به او درس دهند ولی دانش آموز قبل از ورود معلم به خانه دوستش می رود، مشخص است که مشکل دانش آموز تبدیل به مشکل مادر شده است و تا زمانی که چنین است دانش آموز اقدامی برای حل مشکل خود نمی کند بلکه این مادر است که سعی و تلاش زیادی می کند که نتیجه ای نیز همراه نخواهد داشت زیرا کسی که دارای مشکل است خود، کاری نمی کند چون مادر مرتباً در حال فعالیت و تلاش است.
• مشکلات مرکب به مشکلات ریزتر شکسته شود. ممکن است یک فرد خاص دارای چندین مشکل باشد: مشکل مالی، خانوادگی، تحصیلی و ... . باید فرد از بین مشکلات خود مهم ترین را انتخاب کند و به حل آن بپردازد بعد به سراغ مشکلات دیگر رود.
3. ارائه راه حل های متعدد و فراوان

پس از آن که مشخص شد مشکل چیست، سپس، باید برای حل آن مشکل راه حل های متعدد و فراوان ارائه شود. در این مرحله از تکنیک «بارش ذهنی» استفاده می شود یعنی آن که فرد هرچه در ذهن دارد بدون سانسور و بدون این که به درست و غلط آن فکر کند، آنها را به روی کاغذ «می بارد».
زیرا، هدف آن است که فرد به فهرستی طولانی از راه حل های مختلف دست یابد. زیرا، تحقیقات نشان داده اند افرادی که توان حل مساله ضعیفی دارند، معمولاً دارای دو یا سه راه حل هستند که اگر راه حل اول و دوم یا سوم به نتیجه نرسد، فرد به بن بست می رسد و دچار درماندگی و استیصال می شود. حتماً شنیده اید که عده ای می گویند: «یا قبولی در فلان دانشگاه یا هیچ» و یا «یا ازدواج با فلانی یا هیچ». چنین برخوردی ناشی از توانایی ضعیف در به دست آوردن راه حل است. انسان موجودی خلاق است و مهم است که بتواند در شرایط مختلف زندگی و به ویژه در بحران ها راه حل های زیاد و متعددی به دست آورد. در چنین شرایطی که فرد 30 راه حل داشته باشد اگر نیمی از راه حل ها نیز مفید نباشند حداقل نیمی دیگر از آنها یعنی 15 راه حل مفید و موثر در اختیار دارد که اگر راه حل های اول به نتیجه نرسد از بقیه راه حل ها استفاده خواهد کرد.
مهم است که فرد علاوه بر راه حل های مفید به بیان راه حل های نامفید و مضر نیز بپردازد. این کار چند حسن دارد علاوه بر آن چه که در بالا گفته شد: 1- رها کردن سانسورهای ذهنی باعث افزایش راه حل ها می شود و ناگهان در میان راه حل های ناموثر، فرد راه حلی را بیان می کند که مفید است و ممکن است در شرایطی که ذهن را سانسور نمی کند به ذهن اش نیاید. 2- راه حل های نامفید و ناموثر در ذهن جوان ها و نوجوان ها هستند و بعضی از آنان که دچار مشکل می شوند از چنین راه حل های استفاده می کنند. اهمیت بیان راه حل های مضر آن است که در مرحله بعد که ارزیابی است، راه حل های مذکور ارزیابی می شوند و فرد با ارزیابی پیامدهای منفی آنها و آگاهی از نتایج مضر، آنها را عامداً کنار می گذارد منتها با کسب بینش اساسی از مضر بودن آنها.3- کمیت، کیفیت می آفریند. یعنی عدم سانسور ذهن باعث افزایش راه حل های فرد می شود.
4. ارزیابی راه حل ها

در این مرحله، فرد راه حل هایی که درمرحله قبل به دست آورده است را ارزیابی می کند. برای ارزیابی راه حل ها، ضرورت دارد که از تفکر «اگر ... آن گاه... » استفاده شود. یعنی این گونه فکر کنند که اگر این کار را انجام دهند آن گاه چه پیامدی ایجاد خواهد شد. بسیار مهم است که هنگام ارزیابی هر یک از راه حل ها این گونه فکر شود که اگر این کار را انجام دهد آن وقت:
• آیا انجام این راه حل خاص باعث ضرر یا دردسر من می شود؟
• آیا انجام این راه حل خاص باعث ضرر یا دردسر دیگری می شود؟
• آیا انجام این راه حل خاص باعث ضرر یا دردسر جامعه می شود؟
• آیا می توانم به خانواده یا نزدیکانم بگویم که چنین کاری کرده ام؟
• آیا عملی است؟
اگرحتی جواب یکی از سه سوال اول، بلی و یا جواب یکی از دو سوال آخر خیر است آن راه حل مفید نیست و باید آن را حذف کرد.
5. انتخاب راه حل مناسب و طراحی برنامه اجرایی آن

هنگامی که راه حل های نامفید و ناموثر حذف می شوند، فهرستی از راه حل های مفید به دست می آید که فرد باید آنها را اولویت بندی کند. تا این مرحله، فرد فکر کرده است و راه حل مناسب را یافته است، حالا باید برنامه اجرایی آن را بنویسد:
• کی راه حل را انجام دهد؟ زمان شروع به انجام راه حل کی است؟
• برای اجرای راه حل از چه کسانی باید کمک بگیرد؟
• اطلاعات مورد نیاز را از کجا به دست آورد؟ و ... .
مهم آن است که برنامه اجرایی به صورت واقع بینانه طراحی شود. بسیاری از راه حل های مناسب شکست می خورند، زیرا یا فاقد برنامه اجرایی هستند یا آن که بسیار کمال گرایانه و غیر واقع بینانه نوشته شده اند.
6. اجرای راه حل

در این مرحله، فرد راه حل خود را طبق برنامه اجرایی و زمان بندی خود به اجرا می گذارد. اگر راه حل اول موثر واقع نشد، راه حل دوم، اگر راه حل دوم موثر واقع نشد، راه حل سوم و... .
7. ارزیابی

پس از آن که فرد، به اجرای راه حل ها پرداخت، ارزیابی می کند که آیا مشکلش حل شد یا نه؟ در صورتی که مشکل او حل شد، حل مساله به پایان می رسد.
در موارد استثنایی، امکان دارد که با انجام مهارت حل مساله فرد موفق به حل مشکل نشود. در این جا لازم است که دوباره، مهارت حل مساله را یک باره دیگر انجام دهد. معمولاً اشکال در آن است که یا صورت مساله را به خوبی تعریف نکرده است یا در طی زمان، مشکل تغییر یافته است و مشکل دیگری بر مشکلات فرد اضافه شده است.
نکات کاربردی برای والدین

مطالبی که در بالا مطرح شد، برای آشنایی شما با مهارت حل مساله بود.
با این حال، ممکن است به درستی نتوانید این مهارت را به فرزندان خود بیاموزید، برای آن که بتوانید آنان را در حل مسایل و مشکلات شان کمک کنید، به آنان پیام دهید و آموزش دهید که:
1. روبه رو شدن با مشکل طبیعی است،
2. سرزنش کردن خود یا دیگران برای مشکلات، نه تنها کمکی نمی کند بلکه باعث تشدید مشکلات می شود.
3. مهم آن است که هنگام مشکل، قبل از هر چیز آن را پذیرفت: «حالا که مشکل پیش آمده چه کنم؟»
4. به آنان کمک کنید تا مشکل خود را هر چه ریزتر و محدودتر تعریف کنند. به جای آن که بگویند مشکل تحصیلی دارم بهتر است بگویند در فلان درس خاص و در این ترم مشکل دارم.
5. به آنان کمک کنید احساس کنند همیشه برای حل مشکلات راه حل های مختلف و متعددی وجود دارد.
6. به آنان کمک کنید هنگام رویارویی با مشکلات به کلیه راه حل ها فکر کنند و به بد یا خوب آن فکر نکنند زیرا، همیشه ارزیابی پس از مرحله یافتن راه حل های متعدد ایجاد می شود. به آنان کمک کنید به راه حل های بدیع، ناموثر و حتی مضر نیز فکر کنند (بارش ذهنی).
7. به آنان کمک کنید قبل از انجام به اقدام راه حل های مختلف آنها را ارزیابی کنند. تفکر اگر ... آن گاه به جوانان و نوجوانان کمک می کند تا قبل از انجام رفتاری خاص، با پیامدها و نتایج آن اقدام آشنا شوند.
مطمئن باشید، چنین رویکردی نسبت به مشکلات، جوانان و نوجوانان را درمقابل خطرات آسیب های روانی و اجتماعی واکسینه و مقاوم خواهد ساخت.

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







 
 
نویسندگان
پیوندها
آخرین مطالب